نادیانادیا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره

نادیا امید زندگی ما

جشن تولد

پریروز سومین سالگرد تولد دختر عزیزم رو جشن گرفتیم. البته هنوز یک هفته تا روز تولدش باقی مونده ولی چون تعطیلی عید فطر بود و از نظر زمانی برای ما مناسب، جشن تولد رو اون روز گذاشتیم .البته هنوز دوتا جشن دیگه باقی مونده ، این جشن با مامانی بود جشن بعدی که روز جمعه هست با دوستان کلوپ و به همراه بچه های همسن نادیا هست و جشن سوم با مامان بزرگ عزیز هست. از روز پنچشنبه همراه با نادیا به تدارکات مربوط به جشن پرداختیم. با هم رفتیم خرید و کیک سفارش دادیم. کیکش رو هم خودش انتخاب کرد. یک کیک انگری برد آبی. و بعد خونه رو باهم تزیین کردیم بادکنک باد کردیم و نادیا مدام در حال بازی با بادکنکها بود. بعد نادیا خانم در درست کردن غذا به مامان کمک کرد و برای مام...
21 مرداد 1392

روز مادر مبارک

شناسنامه رو بی خیال !! محل تولد من، آغوش گرم و پر محبت توئه مادر....   رازهایی درباره ی زن ها   سه چيز- يك زن را مانند ملكه ميسازد: ١-وقتي كه پول در دستهاش باشه ٢-وقتي كه لباس سفيد عروسي ميپوشه براي داماد ٣-وقتي كه اولين بچش به دنيا مياد و براي اولين بار مادر ميشه.   سه چيز- زن را به گريه مي اندازد: ١-حرفي كه جريحه دارش كند ٢-از دست دادن كسي كه دوستش داره ٣-مرور كردن خاطره هايي كه براش خوشحال كننده بوده و حالا از دستش داده   سه چيز-كه زن به آن احتياج دارد: ١-آغوشي كه از ته دل و با محبت باشه ٢-حرفي زيبا كه انگيزه هاش را بالا ببره ٣-وقتي داشته باشه براي استراحت و تجديد قوا   سه چ...
11 ارديبهشت 1392

سال نو مبارک

امروز اولین روز کاری بعد از تقریباً بیست روز تعطیلیه. ایام خوشی بود در کنار عزیز دوردونه ام. با هم تخم مرغ رنگ کردیم ، سفره هفت سین چیدیم. سال رو تحویل کردیم. همراه مامانی وخانواده های دایی شهرام و سیروس  به شهر های تاریخی یزد و میبد مسافرت کردیم. کلی مهمونی رفتیم و مهمونی دادیم.  دختر قشنگم کلی عیدی گرفت . حالا هم کیف هرکسی رو که میبینه میگه عیدی بده. جالبه که فقط اسکناس های سبز رو هم قبول میکنه. و حالا بعد از بیست روز در کنار هم بودن واقعاً روز سختی اولین روز دوری هم برای من و هم برای دختر قشنگم. مخصوصاً که همگی تو این دو روزه سرما خوررده هم شدیم. امیدوارم سال جدید سال خیلی خوبی باشه . سالی پر از شادی و شادکامی ، سلا...
17 فروردين 1392

روزهای پایان سال و انتظار سال نو

دخترکم به پایان این سال هر روز نزدیک و نزدیکتر میشیم . این روز ها رو در کنارهم به خرید و آماده سازی خودمون برای عید می گذرونیم. و من از لحظه لحظه در کنار تو بودن لذت میبرم. امسال دیگه اینقدر بزرگ شده که حتی در خرید هم خودت انتخاب میکنی که چه چیزی رو برات بخرم . پارسال این موقع دل نگران از شیر گرفتن تو بودم و امسال برای جدا کردن جای خوابت. امسال میخوام سفره هفت سین رو با هم درست کنیم. با هنرمندی دستهای تو عزیزکم. و این سفره هفت سین زیباترین سفره هفت سین زندگی من خواهد بود. دختر قشنگم سومین بهار چشمهات ، بهار سال 92 بر تو مبارک عزیزترینم .   نوروز  من  تویی  و  شب  و  روز  من  تویی ...
27 اسفند 1391

تولدت مبارک عشق من

چه لطیف است حس آغازی دوباره و چه زیباست رسیدن دوباره به روز زیبای آغاز تنفس و چه اندازه عجیب است ، روز ابتدای بودن و چه اندازه شیرین است امروز روز میلاد ، روز تو  روزی که تو آغاز شدی بهترین آهنگ زندگی من تپش قلب توست و قشنگ ترین روزم روز شکفتنت             زیباترین ترانه زندگی ام ، دختر عزیزتر از جانم ،دومین سالگرد تولدت مبارک ...
27 مرداد 1391

یکسال و نیمه گی عسل مامان

دختر قشنگم امروز یکسال و نیمه شدی و خیلی با زمانی که به این دنیا قدم گذاشتی فرق کردی. دیروز داشتم فیلم تولدت رو میدیدم. چقدر بچه ها زود بزرگ میشن. فکر میکنم رشد انسانها رو واقعاً در دو سال اول زندگیشون میشه روز به روز تماشا کرد. یکسال و نیمه شدنت مبارک عزیزترینم دیگه برای خودت خانمی شدی عزیزم. هر کلمه ای رو که مشنوی تکرار میکنی. نقاشی میکنی.تو هفته گذشته چون خونه مامانی نقاشی داشت من دو روز مرخصی گرفتم و از روز پنجشنبه تا دوشنبه با هم بودیم. تو با پاستل گچی سبز روی کاغذ خط خطی کردی و بهش میگفتی هاپو. این دومین اثر هنری عسل مامانه.  کلی هم با رنگهای انگشتی تو حموم شاهکار خلق کردی و بعد هم یک ...
27 بهمن 1390

هفده ماهگی

دختر عزیزم هفده ماه پیش در این لحظه و تو همچین روزی به این دنیا قدم گذاشتی و چشم ما رو روشن کردی. هفدهمین ماه گرد تولدت مبارک عسلم یک ماه دیگه یکسال و نیمه میشی و من از الان نگران واکسن ١٨ ماهگیتم دخترم. امیدوارم که خیلی اذیت نشی عزیزکم. دیروز پرنیا ، نوه همسایه مامانی رو که در حال شیر خوردن بود رو دیده بودی و وقتی بهت میگفتم پرنیا که تو بهش میگی پریا،‌ چیکار میکنه فوری شروع میکردی به مک زدن   .   ...
27 دی 1390

روز دختر

دختر قشنگم، روزت مبارک .  (البته با چند روز تاخیر) روز دختر بر همه دختران مبارک. البته هر چند که دختر بودن در این آب و خاک جرم محسوب میشه ...هر چند دختر بودن اینجا یعنی سرکوب همه ی احساس های درونی... یعنی سرخوردگی در کار، در تفریح، در دانشگاه و ... یعنی ده برابر مردها تلاش و  نصف مردها دست آورد تنها بجرم زن بودن.... وهر چند دختر بودن یعنی بگذاری یک مرد برای تو تعیین تکلیف کنه که حتی چی بپوشی !   با این حال باز هم روز دختر بر همه دختران مبارک. دختر عزیزم،‌دلم میخواد تو رو  به سرزمینی ببرم که در اونجا هیچ اثری از تبعیض بین زن و مرد نباشه و تو هیچ وقت این احساس رو درک نکنی که تبعیض یعنی چی . و...
16 مهر 1390