نادیانادیا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

نادیا امید زندگی ما

آخرین روز کاری سال1400 و پایان قرن14

و امروز آخرین روز کاری سال 1400 برای من در اداره هست. بالخره به پایان قرن چهاردهم رسیدیم و سال 1400 با تمام پستی و بلندی هاش به پایان رسید. بعد از دو سال کرونا همچنان هست ولی دیگه به شرایط عادت کردیم. دیگه اون ترس و اضطراب های وحشتناک روزهای اول رفته هرچند که در دوره های پیک دوباره اضطراب ایجاد میکنه ولی آدمی به همه چی عادت میکنه. سعی کردیم تابستان یه سفر به شمال بریم ولی یکدفعه شرایط قرمز شد و مسیرها بسته شد و ما برای سومین بار در سه سال گذشته رزرو هتل رو کنسل کردیم ولی به جاش کلبه های دیزین رو همسر از طریق اداره گرفت و ما دو سه روزی در هوای خنک و پاک کوه سپری کردیم و لذت بردیم. و در آذر ماه وقتی آمار کرونا پایین بود یک سفر کوتاه زنونه...
25 اسفند 1400

دیپلم های افتخار در چالش ببراس و مسابقات کانگورو

عزیز دل مامان موفق به کسب دیپلم افتخار در چالش ببراس و همینطور مسابقات ریاضی کانگورو شد. موفق و پیروز باشی همیشه شیرین دوست داشتنی من 😍😘 ما به خود به خاطر دختر پرتلاشی چون تو می بالیم عزیزم ، تو مایه ی افتخار ما هستی .💞💕💖 ...
2 شهريور 1400

آخرین روزهای اسفند غمگین سال 98

امروز آخرین روزیه که در سال 98 در اداره هستم. سال 98 با کلی فراز و نشیب در حال اتمامه ، سالی که با سیل شروع شد و کل برنامه مسافرت ما رو بهم زد و حالا این هم از اسفند پرشور و حال ما که من همیشه  حتی از روزهای عید هم بیشتر دوستش داشتم ولی تبدیل شد به اسفندی پر از ترس و اضطراب از ابتلا به بیماری کرونا 😭😭 و قرنطینه در خونه و باز هم بهم خوردن برنامه سفر و ترس از مرگ و بیماری 😢😢 حتی نتونستم خونه تکونی بکنم و حتی نتونستم پرده ای که برای خونه خریده بودم رو برای نصب به خونه بیارم و دلخوشی های کوچیکی رو که داشتیم از دست دادیم. الان فقط همه در تلاش هستیم که بیمار نشیم و خدای نکرده شاهد از دست دادن عزیزانمون نباشیم. ولی فکر میک...
26 اسفند 1398

دیپلم افتخار مسابقات کانگورو

نادیا خانم ما موفق به کسب دیپلم افتخار در مسابقات بین المللی کانگورو شد.  امیدوارم که همیشه موفق و پیروز باشی زیبای دوست داشتنی من.😘😘 دوشنبه پیش هم به من اعلام کرد در شورای دانش آموزی شرکت کرده و فقط یک روز وقت داره که تبلیغات انجام بده من هم با فرصت بسیار محدودم یک پوستر تبلیغاتی ساده براش درست کردم . امیدوارم که انتخاب بشه و من شاهد خوشحالیش باشم.😍😍     ...
6 آبان 1398

روزهایی که گذشت در سال 98

امروز اولین روز تابستان 98 هست و یادم اومد که در بهاری که گذشت هیچ پستی نذاشتم. عید امسال که با داستانهای سیل بسیار ناراحت کننده و غم انگیز آغاز شد . و ما هم برای تعطیلات طولانی عید امسال کلی برنامه ریزی کرده بودیم که تعطیلات را با یک گشت گذار طولانی در جنوب و شهرهای بروجرد و دزفول و شوش و آبادان و خرم آباد بگذرونیم که داستان سیل کل برنامه ما رو بهم ریخت و مجبور شدیم کلیه ی هتل های رزروی رو کنسل کنیم و ایام تعطیلات رو به دید و بازدید و مهمونی و دوچرخه سواری در پارک بگذرونیم.  من کلاس یوگا رو در یک مرکز تخصصی شروع کردم و واقعا از انجامش لذت می برم، ورزش بسیار فوق العاده و آرامبخشیه.😍 نادیای دوست داشتنی من هم  پرتوان در درس و ز...
1 تير 1398

روزهای پایانی سال 97

امروز آخرین شنبه سال 97 هست. و من خستگی خونه تکونیه آخر هفته رو از تن به در میکنم و کلی هم ذوق خریدهای جدیدی که برای دکوراسیون خونه کردم رو دارم چون همونی که دوست داشتم شد. و دیدنشون واقعا برام لذت بخشه.😍 و خبر خوشحال کننده دیگه ی امروز هم اینه که عسل مامان این ترم هم مانند ترم پیش در کلاس زبان نمره ی TOP کلاس شد و ترم بعد شهریه اش نصف میشه و من طبق قولی که بهش دادم نصف دیگه ی شهریه رو به خودش تقدیم میکنم. زیبای پرتوان من امیدوارم همیشه در اوج موفقیت، شاد و سلامت ببینمت😘😍 و امیدوارم سال جدید هم سال امیدبخشی برای ایران و ایرانیان باشه🙏  
25 اسفند 1397

یادگیری دوچرخه سواری بدون کمکی

در تعطیلاتی که گذشت سفری داشتیم به نمک آبرود زیبا، که در چند ماه گذشته این دومین باری بود که به این مکان سفر میکنیم و از امکانات خوب هتل  آنجا و هوای پاکش لذت میبریم. در این سفر یکی از همکارهای بابا به همراه خانوادش هم با ما بودن و خیلی به ما و همینطور نادیا خانم ما بخاطر وجود دو دختر خانواده ی دوستمون بسیار خوش گذشت. خوشبختانه هوا هم در دو روزی که ما اونجا بودیم بسیار مطبوع بود و حسابی سرحال اومدیم. یک اتفاق مهم هم که روز جمعه افتاد این بود که نادیا خانوم ما مدتها بود که دلش می خواست بدون کمکی دوچرخه سواری کنه ولی خوب بابا وقت نداشت که به نادیا یاد بده منم که یک بار تلاش کردم که بهش یاد بدم دیدم اصلا دستم زور نگه داشتن دوچرخه ر...
5 آذر 1397

خاطرات سفر به استانبول

چه مدت طولانی من پست نذاشتم و الان هم حیفم اومد که خاطرات سفر رو ثبت نکنم. و چه به سرعت چهار ماه از سال سپری شد. دو هفته پیش ما یک سفر هشت روزه به شهر استانبول داشتیم. هتل ما هتل هیلتون در کنار تنگه بسفر و با منظره ای زیبا از این تنگه بود البته در بخش آسیایی. که بنظر من بسیار زیباتر از بخش اروپایی و با آرامشی بیشتر بود. در این سفر ما زیاد قصد خرید نداشتیم و دوست داشتیم که بیشتر وقتمون رو به تفریح و سیاحت بگذرونیم ولی شرایط خرید و تخفیفاتی که وجود داشت ناخودآگاه ما رو بیشتر به سمت خرید می کشید. روز اول چون پروازمون صبح زود بود خیلی خسته بودیم و بعد از رسیدن به هتل و گذاشتن وسایل برای خوردن نهار به خیابانهای اطراف هتل رفتیم که پر از رس...
30 تير 1397

اولین روز کاری سال 97

کار و فعالیت در سال 97 برای ما امروز آغاز شد و تعطیلات به پایان رسید و تنها خاطراتی از اون برای ما باقی موند. امسال ما یک سفر هفت روزه به جزیره زیبای قشم داشتیم. به همراه مامانی و خانواده دایی شهرام . سفر ما از روز دوم آغاز شد و در روز دهم فروردین به پایان رسید. روزهای خوشی رو در کنار هم گذروندیم. در گشت شهری دیدنی های قشم رو  از جمله : غار خوربس، دره زیبای ستارگان و جزایر ناز و جنگل حرا رو دیدم که بسیار زیبا و هیجان انگیز بودن. در خانه های محلی که بصورت رستوران پذیرای بازدید کنندگان بودن غذاهی دریایی خوشمزه از جمله کوسه و خرچنگ و ماهی مرکب و میگو خوردیم و بسیار لذت بردیم. پاراگلایدر سوار شدیم و از پرواز بر فراز خلیج زیبای ...
14 فروردين 1397