نادیانادیا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

نادیا امید زندگی ما

خاطرات

1391/1/15 11:21
نویسنده : مامان
490 بازدید
اشتراک گذاری

دختر قشنگ من دیگه میتونه جمله هم بگه. مثلاً

مامان بشین. زندایی بشین= زندایی بیشین. آب میخوام. خاله بیا .و.. البته بعض مواقع ضمیرها رو قاطی میکنی. مثلاً وقتی دستات کثیفه و میخوای به من بگی دستامو بشور ، میگی: دستاتو بشورم . (در واقع جمله ای رو که من موقع شستن دستات میگم رو یادته و میگی)

یا هر جمله کوتاهی که ما میگیم رو تکرار میکنی. منم گاهی مامانم صدا میزنی وگاهی اسمم  رو صدا میزنی. بعضی از کلماتت هم سیر تکامل دارن مثل: نیلوفر= نیبودَ = نی یو فَ

دیروز با مامانی رفتیم دندانپزشکی. به منشی وقتی می رفت تو اتاق دکتر میگفتی : خاله بیا . وقتی هم بعد از اینکه کلی ازت پرسید اسمت چیه؟ گفتی: نادیا و با سرعت فرار کردی به سمت مامانی. بعد منشی بهت گفت من که نشنیدم . اسمت چیه و تو هم یکدفعه گفتی: گفتم کِهههه

عاشق کتابی و برای هیچ چیز به اندازه کتاب ذوق نمکنی. دیروز هم برات چهار تا کتاب خریدم و تو هم کلی ذوق کردی و همون جا هم توی کالسکه شروع کردی به ورق زدن و آنچنان هم با دقت نگاه میکنی که هرکی نگاهت میکنه فکر میکنه داری با دقت مطالع میکنی و همین باعث میشه که مردم کلی بخندن..... شیطونک منی دیگه عزیزم.

راستی خیلی وقت که میخوام اینو بنویسم که تقریباً دو سه ماه پیش برای عروسک کوچولوی کچلت اسم گذاشتی و اون به نام محمد طاها = مَمَد طا صدا میکنی. برام خیلی جالب بود که بچه ها  تو این سن هم میتونن برای عروسکشون اسم بذارن. محمد طاها اسم پسر دوساله مستاجر همسایه مامانی هست که تو فقط دو سه بار دیدیش.

این هم عکس خوشگل خانم من به همراه عروسکش محمد طاها

 

 

ممد طا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)