نادیانادیا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره

نادیا امید زندگی ما

خاطرات

1392/2/22 14:57
نویسنده : مامان
458 بازدید
اشتراک گذاری

 

نمایشگاه کتاب هم گذشت و ما کلی کتاب و وسائل آموزشی خوب برا دخترکمون خریدیم. هرچند که قیمتشون بطور باورنکردنی بالا رفت ولی با این همه عشق و علاقه که این دوردونه ما بهشون داره می ارزه.

حالا بگم از شیرین زبونی ها و دقتی که این نازبانو داره:niniweblog.com

به شبنم و نیلوفر میگه دخترا بیان بریم ماسه بازی کنیم . بعد فرداش که شبنم تنها اونجا بود بهش میگه دیگه دخترا نیستی یه دختری بیا بریم بازی کنیم.

شبنم شب خونه مامانی مونده صبح تا نادیا چشمش رو باز میکنه یکدفعه نگاهش روی شبنم میخکوب میشه . شلوار راحتی منو پاش میبینه و فوری با یه حالتی جدی و معترض میگه : چرا شلوار تو رو پوشیده ؟ گفتم  خودم بهش قرض دادم. گفت بلوزش هم مال توئه؟ گفتم نه مال خودشه.

رفتیم تو مغازه سی دی فروشی که شبنم یه فیلم بخره. کلی کارتون اونجا دیده و مدام اسمهاشون رو میگفت ولی چون براش اسباب بازی خریده بودم خودش میدونست که دیگه چیز دیگه ای در کار نیست. گفت : اِ ، پت پستچی ، میمیدونم سی دیش رو کجا گذاشتم . گمش کردم یکی دیگه برام بخر . گفتم من میدونم کجاست برات پیداش میکنم.

هفته پیش یه پروانه از تو کوچه پیدا کردم که بالش شکسته بود و نمیتونست پرواز کنه، بردمش برای نادیا و اون کلی باهاش حال کرد ، بازی کرد و چیز یاد گرفت و ماهم کلی عکس ازش گرفتیم که خیلی بامزه شدن . آخرش هم گذاشتیمش توی باغچه حیاط مامانی که بره خونش.

دیروز هم با هم یه کاردستی جوجه درست کردیم که با مزه شد.

 

یارب این نوگل خندان که همی عشق من است                میسپارم به تو از چشم حسود چمنش

 

niniweblog.com

پ

نادیا و پروانه خانوم کوچولو بر روی بینی اش

ق

 

خخ

ث

اینجا دیگه پروانه رو با هم بردیم و تو حیاط آزادش کردیم. البته دیگه چیزی هم از اون پروانه بیچاره باقی نمونده بود. ولی این سرنوشت بهتری بود برای پروانه در نگاه نادیا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

سوری مامان زهره
31 اردیبهشت 92 7:26
آخی شیرین زیووووووووون!
ماشالله دختر نازی دارید، خوشحال میشم پیش ما هم بیایین و با هم دوست بشیم



مرسی عزیزم
حتماً
مهری
23 خرداد 92 20:11