خاطرات
دختر زرنگ و باهوش من
دیگه میتونه از بین حرفهای ما هرچی که میشنوه رو هم تکرار کنه . البته با زبون خودش. مثلاً :
میگم: تو اینو حتماً میخوای = میگی: حَماً
خدا= هُدا
منو = مَ اُ
نندازی= نَدایی ========= خدا منو نندازی
عطر= اَت
قطار= اَتار
و........ خیلی کلمات دیگه که الان یادم نمی یاد.
خوشگل من دیروز هم با کمک مامانی جونش رفته و روی لگن نشسته و برای اولین بار یه جیش کوچولو کرده و به مدت یک ساعتی هم بدون پوشک بودی تا من از سرکار اومدم و بردمت حموم و آب بازی یا به قول خودت " حَ اوم" . خوشگل مامان امروز هم که شانزدهمین ماهگرد تولدش هست صبح که از خواب بیدار شد روی لگنش نشست و جیش کرد و خودش هم کلی ذوق کرد.
چند روز پیش هم اومدی تو بغل من نشستی و من بهت گفتم جاننننننننننم و تو هم با لحن کشیده گفتی آننننننننننم
قربونت بره مامان قشنگترینم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی