خاطرات
دختر قشنگم
خیلی دلم میخواد از شکل حرف زدنت برات بگم ولی حیف که معمولاً شیوه بیان کلماتت رو یادم میره. سعی کردم بعضی هاشون رو بخاطر بسپرم و امروز بنویسم.
حرف "سین" و "ذال" رو که توک زبونی میگی. یعنی زبونت رو بین دندونت میزاری و میگی که خیلی بامزه میشه.
هر جایی که بخوای فعل منفی بکار ببری به جای حرف "ن" از "می" استفاده میکنی عزیز دلم که اون هم خیلی شیرینه مثلاً: نمیخورم = می می خورم
نمیخوام= می می خوام
بعضی کلمات رو هم که کلاً عوض میکنی:
آدمکی= آدم نمکی
مهری= ماری
قلم مو= بوقلم مو
قربون اون حرف زدنت برم من عزیز دل مادر.
پریروز هم داشتم بهت غذا میدادم که لقمه غذا تو دهنت بود و من متوجه نبودم اومدم قاشق بعدی رو بذارم یکدفعه گفتی : دهنم پُرِ هنوزز
پنجشنبه گذشته هم برای اولین بار یک گلدون سفالی کوچولو رو بهت دادم که با قلم مو رنگش کنی و کلی ذوق کردی و خیلی قشنگ این کار رو انجام دادی ولی چون من رنگهای انگشتی رو در اختیار گذاشته بودم نمیدونم چرای روی گلدون نمیموندن و به رنگ سفید در میومدن . حیف شد ولی دوباره این کار و با گواش انجام خواهیم داد تا این گلدون قشنگ با هنر تو رنگ بگیره عزیز دلم.