خانم کوچولوی من
دختر قشنگم
میخوام بگم تو حتی از یک بزرگسال هم بیشتر میفهمی. هرچی بهت میگم کاملاً متوجه میشی و عمل میکنی عزیزم. دیشب میخواستم قبل از خواب یک لیوان شیر گرم بهت بدم که راحتتر بخوابی ولی هرکاری میکردم نمیخوردی و همش میگفتی که عکسهای روی دیوار رو به من بده. من هم بهت دادم و بعد بهت گفت حالا که من به حرفت گوش دادم پس تو هم به حرف من گوش بده و شیرت رو بخور و تو هم گوش خیلی خوب گوش دادی و تا ته خوردیش. خیلی دوستت دارم دختر خوبم.
حالا از حرف زدنت بگم. عاشقشم. مخصوصاً اون " پاشو" گفتنت. میگی "پاچو"
سودابه= هوباده – سوباده
میمون= مییییمون
البته خیلی وقته هر کلمه ای رو که مشنوی میگی . ولی اونایی که خیلی بامزه میگی یادم میمونه.
بعضی موقعها که بهت میگم فلان چیز رو بیار میگی: خودت بیار
چند روز پیش هم شعر عروسک قشنگ من قرمز پوشیده رو برات میخوندم وقتی میگفتم چشماتو باز کن ، چشماتو باز میکردی و وقتی میگفتم وقتی که شب شد اونوقت لا لا کن چشماتو میبستی. برای اینکه هوس آب بازی نکنی گفتم بیا بریم شن بازی و توپ بازی و.. کن. و تو تند تند میگفتی آب بازی ، آب بازی . یعنی چرا نگفتی آب بازی.
دیروز هم که برای بابا کفش خریده بودیم و تو پات کرده بودی مگه حالا هم در میوردی. شبیه چارلی چاپلین شده بودی.