نادیانادیا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

نادیا امید زندگی ما

خاطرات

1390/10/12 11:22
نویسنده : مامان
393 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز داشتم عکسهای موبایلم رو میرختم رو کامپیوتر این عکست رو دیدم . مال 28 مهر ماهه و تو 14 ماهت شده بود.دلم نیومد نذارمش اینجا.آخه خیلی بامزه است

ماست

همیشه اول غذای تو رو میدم و بعد برای اینکه یک کمی هم بازی بازی با ما غذا بخوری ، سفره رو روی زمین میندازم تا تو هم کنارمون بشینی و یک چیزی بخوری. تا کاسه ماست رو گذاشتم و رفتم بشقابها رو بیارم . دیدم که بله خانم طلای ما کاسه رو چپ کردم و با انگشت داره از روی زمین میخوره. تازه به ببعی هم میده .

جدیداً هم که یاد گرفتی تا بهت میگم مثلاً فلان کار رو نکن یک پشت چشمی برای ما نازک میکنی و رو برمیگردونی که خدا میدونننننننننننه

 

 خوشگل من به گوجه میگه اوجی و وقتی که میبینیش پشت سر هم تکرار میکنی. آخه خیلی دوست داری . به خرمالو هم میگی اوجی ولی اونو دوست نداری.

خرما= هُرما

اُفتاد=ایتا

معصوم= مَدوم

 

راستی برات یک اسم سرخپوستی گذاشتم: دختر همچون موش، خزیده در سوراخها

آخه همش میری زیر مبلها و از اونورشون در میای . گاهی هم که همون جا دراز میکشی. وقتی بهت این اسم رو میگم . خودت هم کلمه موش و سوراخها رو تکرار میکنی. البته به سوراخها میگی هوهاها

از شنبه هفته قبل هم دیگه خودت میتونی لیوان رو تو دستت بگیری و بدون اینکه محتویاتش رو بریزی بخوری . البته چون شیشه نگرفتی با لیوان خوردن رو خیلی زود یاد گرفتی ولی تا حال مامان بهت میداد و اگر هم خودت تو دستت میگرفتی کجش مکردی و میرختیش ولی حالا دیگه خوشگل من مستقل شده .

با نی خوردن رو هم که از چند ماه پیش یاد گرفتی عزیز دلم . و به هوای این نی شیر و شیر کاکائو رو هم میخوری.

پنجشنبه هم بردمت مرکز مطالعات رشد کودک و نوجوان و یک چکاب کامل کردنت تا خیال مامان راحت بشه. آخه خیلی کم غذا هستی گفتم یک وقت مشکلی پیش نیاد که خدا رو شکر همه چیت عالی بود عزیز دلم. امیدوارم که همیشه سالم و سلامت باشی.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)