نادیانادیا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

نادیا امید زندگی ما

سال نو مبارک

1396/1/7 12:56
نویسنده : مامان
501 بازدید
اشتراک گذاری

امروز هفتم فروردینه و من در وسط تعطیلات یکسری به اداره زدم. و میشه گفت اولین روز کاری برای من در سال 96 هست.

بدو بدو های قبل از عید به دلیل چهار پنج روز تعطیلی قبل از سال تحویل خیلی راحت تر طی شد.

آخرین روز کاری 25 اسفند بود که با برگزاری جشن روز زن در اداره و گرفتن هدیه و صرف نهار در رستوران شاندیز و بعد هم کیکی که خودمون به این مناسبت گرفته بودیم بسیار با شادی و لذت طی شد. آرام

و بعد هم به خونه دوستم سمانه جون دعوت شدیم و عصری با نادیا به منزلشون رفتیم و نادیا هم کلی با دوستانش رستا و آندیا بازی کرد و هم به من و هم به نادیا کلی خوش گذشت و در کنار دوستان بسیار لذت بردیم. برگشتنی هم چون تولد بابا بود  سر راه براش کیک خریدیم و سورپرایزش کردیم. جشن

پنجشنبه صبح  هم به خورده کاری های مانده از خونه تکونی گذشت و عصرش هم چون من خرید داشتم به خونه مامانی رفتیم و من مانتو هام رو از خیاطی گرفتم که خوب شده بود و صبح جمعه هم با زندایی و نیلوفر به خرید گذشت و شب به خونه برگشتیم.  روز شنبه هم با نادیا رفتیم آرایشگاه و موهامون رو کمی کوتاه کردیم و موهای نادیا رو مصری با چتری های خوشگل کوتاه کرد که خیلی بهش میومد.بوس بعد هم کمی خرید کردیم و یک عینک جدید خوشگل هم به انتخاب خودش به رنگ مشکی با گوشه های تیز برای نادیا سفارش دادیم. یک ماهی فایتر و یک لاک پشت کوچولو علی رغم میلمقهر برای نادیا خریدم.  نهار هم باهم رفتیم رستوران و بعد هم رفتیم خونه.

روز یکشنبه هم  تخم مرغ رنگ کردیم و سفره هفت سینمون رو چیدیم و ساک سفر رو حاضر کردیم.راضی

روز دوشنبه که روز تحویل سال بود بعد از سال تحویل برای نهار رفتیم خونه عزیز و شب هم برای شام رفتیم خونه مامانی و قرار سفر رو با دایی شهرام برای روز بعد گذاشتیم.

روز بعد ساعت یازده ما به  همراه خانواده دایی شهرام و مامانی به سمت شهر نیاسر که هتل گرفته بودیم حرکت کردیم . در راه در رستورانی غذا خوردیم و ساعت چهار و نیم به هتل رسیدیم.  نیاسر شهری در نزدیکی کاشان است و فضای ییلاقی بسیار دلنشین با یک آبشار زیبا دارد. هتل ما در ارتفاعی نزدیک کوه قرار داشت و منظره بسیار زیبایی نسبت به شهر داشت. . هتل نوساز و تمیزی هم بود . بعد از رفع خستگی به دیدن آبشار رفتیم بسیار زیبا و تماشایی بود و فروشندگان لواشک و سایر ترشیجات و ادویه جات و عرقیجات با نمونه های برای تست در راه رسیدن به آبشار فراوان بودند که تست نمونه ها هم بسیار دلنشین بود.خوشمزه آبشار هم که واقعا دیدنی بود . دایی شهرام و مامانی به دلیل پادر پایین موندن ولی من و نادیا و بابا و شبنم و زندایی به بالای آبشار رفتیم و کلی لذت بردیم محبتو بعد هم پایین اومدیم و از ترشیجات خوشمزه و عرقیجات خریدم و بعد هم از آسیاب آبی و حمام  صفوی دیدن کردیم و راهی هتل شدیم.

روز بعد به سمت ابیانه حرکت کردیم . روستای بسیار دیدنی و زیبایی بود بعد از گشت و گذار و بازدید از روستا و یک دور الاغ سواری نادیا خانوم در روستا و صرف نهار در فضای زیبای رستوران سنتی به سمت نیاسر بازگشتیم. و بعد از صرف چایی در نیاسر به هتل رفتیم.

روز بعد دایی شهرام اینا چون میخواستن یه سفر هم به شمال برن برگشتن ولی ما راهی کاشان شدیم و بعد ازبازدید از باغ فین کاشان و صرف نهار برای دیدن خانه های تاریخی رفتیم ولی به دلیل شلوغی و نبود جای پارک از دیدن آنها صرف نظر کردیم و بازدیدی از بازار سنتی و خرید سوغاتی انجام دادیم و به هتل برگشتم.

روز آخر هم به نوش آباد رفتیم و شهر زیرزمینی رو دیدیم که خیلی جالب و دیدنی بود و بعد هم به نیاسر برگشتیم و باغ تالار و چشمه رو دیدم که در هوای مه آلود بسیار دیدنی بود ولی حیف که هوا ابری بود و نتونستیم به رصدخونه بریم و ستاره ها رو ببینیم.

روز شنبه هم به سمت خونه برگشتیم و دیروز هم به استراحت و عید دیدنی گذشت .

امروز هم که من در اداره مشغول کار و فعالیت در سال جدید هستم و نادیا خانم هم در منزل مامانی احتمالا در حال شیطنت و بازی هست.

امیدوارم که سال جدید سال پر از شادی و سلامتی برای همه و من و خانواده و عزیزانم باشه. محبت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)