تاب و سرسره نادیا
خوشگل مامان از پریروز تا حالا صاحب یک تاب و سرسره شده.
روز جمعه که بابا جونش تاب قدیمیش رو که مدتها بود جمش کرده بودیم رو تو حیاط خونه مامانی بر پا کرد و نادیا خانوم ما هم کلی ذوق کرد و تمام مدت در حال تاب بازی بود.
این قضیه ذوق زدگی نادیا خانوم باعث شد که بابا جونش تشویق بشه و درنتیجه دیروز هم براش یک سرسره پلاستیکی کوچولو خرید.
و دیگه ذوق دختر ما هم خیلی کامل شد و حسابی باهاش سرگرمه. بالا رفتن و سر خوردن رو به روشهای مختلف انجام میده و از هر طرف که بگی ازش بالا میره و پایین میاد و انواع وسایل مختلف رو هم باهاش امتحان میکنه با جوراب ، بی جوراب ، با توپ و....
جوراب پاش میکرد و از جلوی سرسره بالا میرفت و چون با جوراب نمیتونست و لیز میخورد، هم خودش و هم ما کلی میخندیدیم. بعد دوباره درش میاورد و بالا میرفت و بعد می اومد و به باباش میگفت بیا دوباره جوراب پام کن، لیز بخورم بخندید.
و از جمله درخواستهای بعدیش: یک الاکلنگ و یک چرخ و فلک هست. فکر میکنم کم کم باید خونه رو به یک پارک سیار تبدیل کنیم.
ولی خوب به خوشحالی و دل خوشی دخترمون می ارزه . و خنده های شیرینش دل ما رو هم شاد میکنه.
خدا حافظ و نگهدارش باشه. آمین
نادیا و سرسره اش