خاطرات

دختر قشنگم، پنجشنبه سه نفری رفتیم مرکز پایش آفتاب. چون بعد از کارگاه اعتماد به نفس بهمون توصیه شد برای به کارگیری بهتر روشهای تربیتی در طرح پایش هم شرکت کنیم. خوب بود و گفتن که نادیا خانوم ما از همه نظر از بچه های هم سن و سال خودش جلوتره و مخصوصاً در برقراری روابط فوق العاده است. چند تا توصیه هم در مورد جدا کردن جای خواب که قبلاً از مهد کودک حتماَ باید انجام شده باشه کردند و همینطور نحوه برخورد با لجبازی که مخصوص این دوره سنی بچه هاست.

از اونجا هم رفتیم رستوران پدیده که نادیا خانوم که معمولاً خیلی زیاد غذا نمیخوره ، تو رستوران شکر خدا اشتهاش باز شده بود و همین باعث شد به برنامه بعدیم که بردن نادیا خانوم به تئاتر بود، دیر برسیم و در نتیجه رفتن به سرزمین عجایب رو جایگزین  تئاتر کردیم. البته خیلی حیف شد فرصتی خوبی بود برای این برنامه ، که از دست رفت. آخه تو کرج که ازاین برنامه ها وجود نداره. هرچی به این فرهنگسراهای کرج زنگ زدم یه برنامه تئاتر و نمایش برای بچه ها پیدا نکردم . واقعاً خیلی بده که همچین برنامه هایی توی این شهر که چه عرض کنم استان وجود نداره!!!

در هرصورت خوب بود و با این عزیز دوردونه، خوش گذشت.