نادیانادیا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 24 روز سن داره

نادیا امید زندگی ما

به دنبال مهد

1392/2/10 15:03
نویسنده : مامان
461 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز رو مرخصی گرفتم و همراه نادیا خانوم و مامانی رفتیم به دنبال مهدکودک. البته نه مهد چون محیط های مهد خیلی از نظر آموزشی و پرورش حس خلاقیت به نظر من جالب نیستند. خیلی به دنبال یک جای مناسب تو کرج گشتم و بلاخره یک جایی رو به نام کانون ... پیدا کردم. ترجیح میدم اسمش رو نگم. چون با اون همه شهرت و داشتن دو شعبه در کرج و یک شعبه در تهران فقط و فقط تبلیغات بیهوده بود که من دلم رو بهش خوش کرده بودم. واقعاً دیگه همه چی شده دغل بازی و دروغ و به هر شیوه ای پول درآوردن.

حرفهاشون خیلی زیبا بود ، استفاده از شیوه بازی مدار، کارگاهای خلاقیت و نقاشی خلاق و... هزار تا حرف قشنگ دیگه که هیچکدوم در عمل اونجا نمیدیدی.

تمام بچه ها با تمام گرو ه های سنی با هم قاطی بودند  و توسر و کله هم میزدند.  وقتی گفتم اینطوری که درست نیست میگفتند استثناءً امروز دو تا مربی های ما نیستند. خوب نباید دو نفر جایگزین وجود داشته باشه. یک بچه بزرگ 8 -9 ساله که از نظر ذهنی مشکل داشت قاطی بچه ها بود و گفتند استثناءً این اینجاست. آخه حتی برای یک ساعت، اگه به بچه های کوچیک آسیب برسونه چی؟ کارگاه نقاشی فقط یک زیر زمین کثیف با یک میز بزرگ که گفتند هنوز راه نیفتاده . آخه یک موسسه بزرگ با اون همه تبلیغات بعد از چندین سال سابقه ،اگه کارگاه نقاشیش هم هنوز راه نیفتاده باشه پس چی داره ؟ نمیدونم چرا دیروز همچیشون استثناء بود.عینک

اما بگم از هزینه اش که از ساعت 9 تا 5 عصر میشد 850 هزار تومان که بعلاوه هزینه سرویس میشه ماهی یک میلیون .

از ساعت 9-12 هم که ماهی 350 هزاز تومان. واقعاً که مسخره ست.

نمیدونم شاید برای بچه های 5 ساله بد نباشه ولی برای 3 ساله بهیچ وجه.

یک جای دیگر هم که رفتم از این موسسات استعداد یابی که یک دوره نه ماهه (همراه با اعطای مدرک بین المللیخندهسوال) هم برگزار میکنه جهت یافتن استعدادهای بچه ها.

اونجا هم چیزی ندیدم. اصلاً کسی نبود که بخواد توضیحی بده. اینجا هم کلاس بچه های 3تا6 سال با هم بود و چیزی که منو خیلی ترسوند . این بود که وقتی داشتم با مادر یکی از بچه ها جلوی در صحبت میکردم یکی از بچه های 3 ساله اومده بود جلوی در اون هم دری که با خیابان اصلی پر از تردد ماشین فقط چند قدم فاصله داشت و کسی هم نبود که مواظب اون بچه باشه آخه چه چیزی از امنیت بچه ها مهمتره.

خلاصه اینکه نمیدونم چه باید کرد؟متفکر

هر جایی میری با تبلیغات پر سر و صدا و پوشالی به دنبال کیسه کردن مردم هستند.

فکر میکنم گذاشتن کلاس تو زمینه ای خاص بهتر از مهد گذاشتن باشه البته اون هم نه تو سن نادیا مثلاً حدود 4 سالگی. و بهترین کارتو این سن اینه که خود مادر برای بچه وقت بذاره که برای هردو هم لذت بخشه .

در همین راستا هم  خوشگل مامان دیروز از ترکیب یک چوب بستنی و چند تا برگ یک آدمک خوشگل ساخت. بسیار زیبا شد . بعد هم گذاشتش تو کشو . که به قول خودش خراب نشه. ولی بعد هم خودش برداشتش و از هم جداش کرد. البته تو این سن بچه ها بیشتر از خود پروسه کار لذت میبرن تا نتیجه کار.

چ

نادیا در حال درست کردن آدمک با برگ و چوب بستنی

 

ه

نادیا خوشحال از ساخت آدمک برگی اش 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)