جشن تولد پنج سالگی

1394/6/2 8:48

نویسنده : مامان

581 بازدید

اشتراک گذاری

روز پنج شنبه جشن تولد نادیا جون و نیلوفر جون رو باهم دیگه تو خونه مامانی برگزار کردیم. جشن از روز چهارشنبه بعدالظهر با کمک زندایی شهین و نیلوفر و مامانی مشغول تهیه و تدارک جشن شدیم و غذاها رو آماده کردیم. نادیا هم گاهی به ما کمک میکرد و وقتی هم که دایی کامبیز اومد با کمک هم خونه رو تزیین کردند و هی بادکنکها رو ترکوندند شیطان و من رو زهرترک کردند. گیج

صبح هم دوباره از ساعت ده زندایی شهین اومد و ما مشغول تمیز کردن خونه و انجام بقیه امور شدیم و دیگه ساعت شش همگی آماده بودیم. نادیا هم که از اول تا آخر دنبال باز کردن هدیه ها بود. روز خوبی بود کلی بخاطر این روز شادی و پایکوبی کردیم. و نادیا هم کلی از باز کردن کادوهاش لذت برد مخصوصا هدیه دایی کامبیز و زندایی شهین که آدم آهنی بود و نادیا خیلی خیلی از دیدنش کیف کرد و خوشحال شد. خندونک مامانی هم که یک دستبند طلا قلبی خیلی خوشگل ، دایی شهرام یک پیراهن و دامن خوشگل ، رویا جون هم یک بلوز و شلوارک خوشگل و عمه و دایی مهدی هم پول هدیه دادند. دست همه شون درد نکنه که خیلی زحمت کشیدند.

من و بابا هم به مناسبت اینکه نادیا خانوممون امسال پیش دبستانی میشه و وارد عرصه علم و دانش چندتا کتاب که میدونستم نادیا خیلی دوست داره از جمله کتاب فیلیکس بهش هدیه دادیم و همینطور قرار ه که تو این هفته باهم بریم و میز تحریر براش بخریم چون قبلش میخواستیم براش اسکیت بخریم ولی بعد از تحقیقات به این نتیجه رسیدم که اسکیت براش زوده و به همین خاطر برای خرید میز تحریر هم وقت کم آوردیم ولی تو این هفته هدیه اش رو که بهش قولش رو دادیم حتما براش میخریم.

در ضمن هدیه ویژه امسال من هم به پیشنهاد یه دوست مهربون ، چون آخرین سالیه که نادیا هنوز خودش نمیتونه کتاب بخونه درست کردن یک کتابخانه صوتیه که چند تایی تا حالا خوندیم و از این به بعد هم حتما هفته ای دوتا بهش اضافه میکنیم.

البته این جشن تولد پنج سالگی همچنان ادامه داره و نادیا خانوم ما یک جشن هم با عزیز جون روز جمعه این هفته خواهد داشت.

آرزوی من شادی توست عزیزم ، همیشه شاد و سالم باشی. محبت