نادیانادیا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره

نادیا امید زندگی ما

خاطرات

1393/12/13 14:51
نویسنده : مامان
241 بازدید
اشتراک گذاری

این روزها نادیا با پرنده هاش کلی کیف میکنه . جالبه که خیلی موجودات با احساسی هستند. دیروز داشت از تلویزیون آهنگ پخش میشد اونها هم شروع کرده بودن به خوندن . تا صداش رو قطع میکردیم ساکت میشدند و تا صداش رو باز میکردیم همزمان میخوندند.

چند روز پیش دیدم چند تا از پرهاشون ریخته رو زمین و  من یه اشتباهی کردم  و به نادیا گفتم که وقتی ما بچه بودیم پرهای رنگی خوشگل پرنده ها رو لای کتاب میزاشتیم و نمک میزدیم اونوقت بچه میکردند و زیاد میشدند. البته تاکید کردم فقط پرهایی که رو زمین ریختند و  بعد هم اون پرها رو با هم لای کتابش گذاشتیم و نمک زدیم. چیزی نگذشته بود که دیدم تمام پرهای دم روشا بیچاره تو دستشه و با خوشحالی میگه مامان اینها بهتر و بزرگترند برای گذاشتن لای کتاب. من دیدم کنار قفسشون ایستاده ولی فکر کردم داره نازشون میکنه نگو دم این بدبخت رو گرفته بود تو دستش اونهم اینقدر بال زده بود که دمش کنده شده بود و از ترس هم داشت میلرزید. بهش گفتم خیلی کار بدی کردی من اینها رو لای کتاب نمیذارم . مثل این میمونه که کسی موهای تو رو بکنه . ببین چقدر ترسیده. خلاصه خودش هم کلی ناراحت شد و گریه کرد و بعد هم برای اینکه ازشون معذرت بخواد تو دستاش دونه ریخت و گرفت جلوی دهنشون سبزک هم اومد و شروع کرد از تو دست نادیا دونه خوردن تا حالا اینکار رو نمیکردند. ولی روش از ترس رفته بود و بالای لونه قایم شده بود ولی یکمی که گذشت و دید سبزک داره دونه میخوره اون هم آروم از کنار دیوار قفس اومد پایین و شروع کرد به دونه خوردن. خیلی صحنه قشنگی بود.محبت

چند روز پیش هم با هم یک مجسمه خشم درست کردیم . نادیا یک بری شیر رو  خودش تزئین کرد و باهاش مجسمه خشم درست کرد تا در مواقع عصبانیت با توپ اون مجسمه رو بزنه و بگه من عصبانیم از دست...... چون......

و اینطوری خشم خودش رو تخلیه کنه. البته واجبه که مامان و بابا هم هرکدوم یه مجسمه خشم رای خودشون بسازن . خیلی کارایی داره.چشمک

پریروز هم مامان یکی از همکلاسیهاش موبایلش رو داده بود تا مربی از کلاس حرکات ریتمیک  بچه ها فیلم بگیره بعد هم برای من ارسال کرد. خیلی قشنگ بود. نادیا که از مهدش چیزی برای ما نمیگه ولی اینطوری دیدم که چیکار میکنه. طفلی بچم میگفت کلاس رقصمون بازیه ها من باورم نمی شد. بیشتر پانتومیم بود تا رقص ولی خیلی قشنگ بود. بهش میگفتم مامان جون خیلی قشنگ رقصیدی میخنده میگه ولی من تو رقص زیاد خوب نیستم.

قربونش برم منمحبتبوس

نادیا خانوم در حال دونه دادن به پرنده هاش

این هم مجسمه خشم نادیا که خودش  درستش کرده

پسندها (1)

نظرات (1)

مریم مامان آیدا
25 فروردین 94 14:07
خیلییییییی روش تربیتی تو دوست دارم عالییییییی ---- ممنون عزیزم خیلی لطف داری