نادیانادیا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره

نادیا امید زندگی ما

روشا و میشا (سبزک)

1393/11/21 14:47
نویسنده : مامان
436 بازدید
اشتراک گذاری

از جمعه پیش دو نفر به جمع ما اضافه شدند، چونکه نادیا خانوم ما صاحب یک جفت مرغ عشق زیبا ، به رنگهای آبی و سبز شده. مدت خیلی زیادی بود که نادیا دوست داشت که یک حیون خونگی داشته باشه. و  درخواستش از سگ شروع شد و بعد هم خرگوش ، لاک پشت و طوطی . و آخر هم رسیدیم به مرغ عشق. البته چون کلا خودم علاقه ای به نگه داشتن حیوانات ندارم خیلی تلاش کردم که متقاعدش کنم که چیزی نخریم  و با دلایل مختلف هرکدوم رو رد میکردم. مثلا سگ و خرگوش نیاز به خونه حیاط دار هست و  ... یا لاک پشت رو  خودش چون شنیده بود پوستش حساسیت میاره میگفت پوستش سمی هست و من دلم میخواد بهش دست بزنم و اینجوری نمیتونم.

خلاصه روز جمعه هم سعی کردیم که بگیم تعطیله ولی نادیا دیگه زیر بار نرفت گفت الا و بلا امروز که بابا هست و ما هم خونه مامانی هستیم باید بریم بخریم. و من و بابا هم بشرطه اینکه مامانی مسئولیتشون رو قبول کنه راضی شدیم که بریم خرید یک جفت مرغ عشق. البته فکر کنم مسئولیتش گردنه خودمه.گیجخواب آلود

تو مغازه ،نادیا گفت که یک مرغ عشق به رنگ آبی میخوام و دومی رو هم من گفتم که سبز باشه و اون هم قبول کرد. فروشنده هم دوتا جوجه چهار پنج ماهه برامون انتخاب کرد . آبیه که روی نوکش کرم بود دختره و سبزه هم که روی نوکش آبی بود پسره. قفسشون رو هم که شبیه خونه هست به درخواست نادیا به رنگ سفید و بنفش انتخاب کردیم. یک لونه خوشگل صورتی هم براشون گذاشتیم که اگر خواستند اونجا تخم بزارند. البته به شرطی که باهم جفت بشن. آخه فروشنده میگفت مرغ عشق تنها پرنده ای که جفتش رو خودش انتخاب میکنه. یه نردبون رنگارنگ هم برای بازیشون گذاشتیم.

نادیا اسم روشا و مافی رو اول براشون انتخاب کرد. من هم اسم سبزک و مهرک رو پیشنهاد دادم ولی مورد قبول نادیا خانوم  واقع نشد. بعد بعدالظهر اسمشون رو به روشا و میشا تغییر داد. پریروز هم میگفت نه اسمشون شده روشا و سبزک.

خلاصه که خیلی بامزه اند و انرژی مثبت خوبی هم دارند. روز اول که خونه مامانی بودند اصلا نه دونه خوردند و نه آب ، انگار غریبی میکردند و دایی کامبیز رفت و از فروشنده پرسیده بود گفته بود مشکلی نیست تا به محیط عادت کنند طول میکشه و نادیا هم که کلی باهاشون ور رفت و بهشون دست زد ولی شب که آوردیمشون خونه خودمون سرحال شدند ،‌بال زندند و غذا خوردند. جالبه که دونه های ارزن رو پوست میکنند و میخورند.

اون روزهای اول دختره میرفت پیش پسره و اون تحویلش نمیگرفت ولی حالا برعکس شده پسره میاد پیش دختره ، بهش نوک میزنه و آواز میخونه ولی دختره تحویلش نمیگیره و روشو برمیگردونه .قهر تازه براش یه تیکه خیار هم کنده بود و گذاشته بود دهنش.چشمک

اینا هم عضوهای جدید خانه ما: روشا و میشا

نادیا در کنار  روشا و میشا

میشا که رو دست دایی نشسته

دایی داره به نادیا یاد میده چطوری میشا رو نوازش کنه که رو دست اون هم بشینه ولی خوب موفق نشدند

پسندها (2)

نظرات (2)

با خانوادت در فروشگاه بانوان دیدن کن
22 بهمن 93 15:09
سلام مدیر کوچولو وبلاگ قشنگی داری ... از خدا می خوام که همیشه بلا رو از تو دور کنه ... من می خوام سه تا از بهترین فروشگاه های اینترنتی با کالاها و محصولات اصل (اوریجنال) رو که سه تاشون هم قابل اعتماد و مطمئن و هم جنس های شیک و بروزدنیا رو دارن ، برات معرفی کنم تا در اینترنت گول سایتهای کلاهبردار رو نخوری عزیزم. قشنگ دست مامان و بابا رو بگیر و بیا تو این فروشگاه ها یه چرخی بزن ... فروشگاه اول :سایت فروشگاهی ( وُمن شاپ ) محصولات و زیورآلات لوکس و شیک زنان ایرونی حتما با خانوادت یه سر بزن و از اسباب بازی هاش وجنس های دیگرش دیدن کن ... http://woman.dayanshop.com/ فروشگاه دوم : سایت فروشگاهی پکیج های آموزشی و درآمدی برای اعضای خانوادت در منزل هست http://woman.bitasell.ir/ فروشگاه سوم با قابلیت نظردهی : وبلاگ فروشگاهی نیازهای شخصی و خانوادگی http://pnbshop.blogfa.com/ باتشکر
♥ نیکتا ♥
17 اسفند 93 17:12
سلام خاله جونم مرسی که به وبم اومدید وب شما هم خیلی قشنگهامیدوارم نادیا جون در تمام مراحل زندگیش موفق باشهراستی اگر با تبادل لینک موافقید خبر بدید --------- ممنونم عزیزم آره حتما