شعر
نادیا خانوم دیروز خونه مامان بزرگ و بابابزرگش بود. ویک دفعه برای ما یک شعری خوند.
دمدمای سحر شد.
صدا میاد.
البته نمیدونم اینو از خودش در آورده بود یا از جایی شنیده بود. ولی اگه از خودش در آورده باشه احتمالاً طبع شعر پدر بزرگش رو به ارث برده.
ما که خیلی حال کردیم. آخه خیلی هم بامزه میخوند.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی