روز جهانی کودک مبارک
دیروز روز جهانی کودک بود و البته تولد من. تولدم مبارک
از اول هفته به نادیا قول داده بودم که براش لازانیا درست کنم. صبح پنجشنبه بعد از خوردن صبحانه مشغول درست کردن لازانیا شدیم البته بعد از اینکه مایع گوشت و قارچش رو با هم درست کردیم . بابا گفت میخوام برم بیرون کتاب بخرم و بعد هم یه چیزی در گوش نادیا گفت و باهم رفتن بیرون خرید. من هم بعد از کمی استراحت با اینکه میترسیدم با غر غر نادیا برای تنهایی درست کردن غذا روبه رو بشم دیگه دست به کار درست کردن لازانیا شدم چون دیگه داشت دیر میشد. وقتی پدر و دختر زنگ در رو زدن دیدم که یه دسته گل طبیعی داخل یه گلدون شیشه ای دست باباست و یک پلاستیک هدیه هم دست نادیا خانومم. گل بنفش و صورتی به سلیقه نادیا خانوم از طرف بابا و یک روسری خوشگل بنفش و رنگی از طرف دختر قشنگم. هدیه های بسیار زیبایی بودند و من بسیار خوشحال شدم.
بعد از خوردن ناهار هم نادیا رفت حمام و برای من یک نقاشی زیبای دیواری با رنگهای انگشتی کشید و اون رو به من تقدیم کرد یک گل زیبای قشنگ.
صبح جمعه هم اومد بیدارم کرد و کلی برام تولدت مبارک خوند. البته میگفت مامان تولد تو از اون مدلهایی نیست که به بچه ها گیفت بدن. منم گفتم بابا که برات دیروز کتاب خرید دیگه اونم گیفت شماست.
ظهر هم هدیه زیبای نادیا جونم رو سر کردم و باهم رفتیم رستوران و روز خوبی رو گذروندیم. عصر هم مامانی زنگ زد و گفت که با دایی کامبیز اینا دارن میان خونه ما . مامانی عزیزم هم کلی زحمت کشیده بود و یک پلاک طلای زیبای فروهر برای من خریده بود و زندایی شهین هم که به من پول هدیه داد و من رو خیلی شرمنده کرد. شب خوبی رو در کنار هم گذروندیم. دوست عزیزم الهام جون هم یک دست بلوز و شلوارک به من هدیه داد و کلی هم تبریک از طرف دوستان و عزیزان مهربونم داشتم. مرسی از همه شون از اینکه به یاد من بودند و من رو خیلی خوشحال کردند.
این هم سورپرایز پدر و دختر برای من
این هم نقاشی دیواری نادیا جونم برای من که به گفته خودش تصویر یک گل هست
تولد طهورا جون که هفته قبل رفته بودیم با نمایش خاله هما که برای بچه ها خیلی جذاب بود
این هم نادیا خانوم ما که آرایشگر شده و موهای عروسک بیچاره رو کوتاه کرده چون میخواسته موهاش مثل خودش کوتاه باشه