اولین دوچرخه
نادیا خانوم ما دیروز صاحب یک دوچرخه خوشگل نارنجی شد.این اولین دوچرخه نادیا خواهد بود . کوچکترین سایز دوچرخه ست. دقیقاً اندازه اولین دوچرخه خودم. دیروز کلی به یاد اون روزهای خودم افتادم و روزهایی که با اون دوچرخه کوچولو با کمک پدرم دوچرخه سواری یاد میگرفتم. آخه من دوچرخه سواری رو از اول بدون چرخهای کمکی یاد گرفتم. یادش بخیر.
روحت شاد پدر عزیزم.
نادیا خانوم ما مدتها بود که به باباش میگفت که دوچرخه میخوام. دیروز هم بابا جونش وقتی از سرکار برگشت نادیا خانوم رو سورپرایز کرد و با دوچرخه به خونه اومد.
عزیزترینم مبارکت باشه و همیشه شاد باشی.
پریروز غذا نمیخورد من عصبانی شدم و باهاش حرف نزدم. چند بار سعی کرد با هم صحبت کنه اما من جواب ندادم آخرش با گریه گفت: مامان نگرانتم.
با این حرفهاش آدم رو به خنده میندازه نمیذاره ما یکم ژست عصبانیت بگیریم ،شیطونک خانوم.