نادیانادیا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره

نادیا امید زندگی ما

هدیه روز مادر

1394/1/26 12:31
نویسنده : مامان
413 بازدید
اشتراک گذاری

روز شنبه عشق مامان به مناسبت روز مادر ،یک کاردستی خیلی زیبا توی مهد درست کرده و به مامان هدیه داد.

یه قاب خوشگل با فوم رنگی تو مهد درست کرده که پشتش هم یک آهنربا چسبیده و میتونیم اون را به در یخچال بچسبونیم . و خودش هم گفت باید عکس دو نفره مون رو  دالبری ببریم و وسطش بچسبونیم. هر روز هم از من میپرسه عکسمون رو چاپ کردی ولی من هنوز وقت نکردم ولی حتما تا روز شنبه این کار رو انجام میدم.

عشق مامان این بهترین هدیه ای بود که میتونستم تو این روز بگیرم. ممنونم عزیزمبوسمحبت

پریروز هم خودش کاملا به تنهایی بدون هیچ کمکی یک کاردستی خوشگل درست کرده . که میگفت این یک پسربچه است ولی چون شکل شلوار رو نتونستم در بیارم انگاری دامن پاش کرده. جالبه که مامانی میگفت کلی هم باهاش حرف زده و بازی کرده . وقتی من بهش گفتم مامان کجاست کاردستیت؟‌ گفت : رفته خونه شون.خندونک

جدیدا هم خیلی دوست داره که بنویسه . چند تا خط میذاره و یا یک حروفی مثل نون و یا الف میذاره و بعد میپرسه مامان چی نوشتم . یا میگه تو بنویس من از روش بنویسم. چند روز پیش هم گفت بیا دست من رو بگیر  میخوام رو تخته وایت برد برای نیلوفر یه چیزی بنویسم. من هم  دستش رو گرفتم تا با دست نادیا چیزی که میخواست بنویسیم .  گفت : نیلو دوست دارم . میخوام باهم بریم مسافرت، پارک، شهربازی و خرید.

حالا عکس بگیر برای نیلوفر بفرست . حالا ویدئو کال کنیم تا من بهش نشون بدم. 

ولی خوب چون اینترنتمون قطع بود تلفنی متنش رو براش خوند.

هفته پیش هم که خونه مامانی بودیم. دید که چشم نیلوفر گل مژه زده . اون موقع ناراحت شد ولی چیزی نپرسید چند روز بعد از من پرسید: مامان چرا چشم نیلوفر اونجوری شده. گفتم احتمالا به یه دلیلی میکروب وارد چشمش شده و اون دونه رو ایجاد کرده حالا داروهاش رو استفاده کنه خوب میشه . گفت : من فکر کنم اون آرایشها که رو مژه اش بود را باید  اینجوری این بالا میزد . که البته منظورش بالای پلکش بود که با انگشتای خوشگلش نشون میداد و انگشتش رو روی پلکش میکشید . بعد هم که تلفنی با نیلو صحبت میکرد تلفن  رو برداشت برد تو اتاق  و همه رو بهش گفت . به نیلو گفته بود:‌ اون رنگ آبیها که به مژه ات زدی باید اون بالا رو پلکت میزدی که اینجوری نشه .

خلاصه کلی نیلوفر رو نصیحت کرده بود. قربونش برم من.محبت

این هم هدیه زیبای نادیا جون برای مامان که البته بعدا عکس دونفریمون هم میاد اون وسطش

این هم کاردستی خوشگل نادیا خانوم که همه کارش رو خودش به تنهایی انجام دادهبوس

پسندها (3)

نظرات (1)

مریم مامان آیدا
26 فروردین 94 12:48
وایییی جونم کلی خندیدم از تشخیصی که برا گل مژه داده بود عزیزم چه مهربونه این نادیای گل کاش زمان متوقف میشد آدم هر لحظه از این لحظات ناب بچه رو هزاررر بار حس میکرد و زندگی میکرد. راستی اگه میبینی همش آنلانینم چون وب این دخمل جیگر کنار وبه دخترم همش روی مانیتور شرکت بازه و به محض اینکه سرم خلوت میشه بش سر میزنم زنده باشه -------------- اره دقیقا ادم دوست داره که لحظه لحظه اش رو زندگی کنه و ثبت کنه. نادیا هم خیلی حساسه کوچکترین زخم یا جوشی که در من میبینه با ناراحتی میگه مامان خوب میشه؟ ممنون که به ما لطف داری. حتما سر میزنم