تولدت مبارک عزیزترینم

چهارمین سالگرد تولدت مبارک نازنینم.

صدای تپش قلب تو ، زیباترین ترانه زندگی منه . امیدوارم همیشه سالم ، شاد و موفق ببینمت عزیزم.

پنجشنبه دو هفته پیش یک تولد با عزیز و عمه ها خونه عزیز گرفتیم و پنجشنبه گذشته هم یک جشن تولد با مامانی و دایی ها خونه خودمون.

جشن تولدت به خوبی برگزار شد و حسابی بهت خوش گذشت و کلی هم کادو گرفتی. کیک تولد هم به انتخاب خودت کیک سیندرلایی بود. نادیا خانوم میگفت چون خودم شبیه سیندرلا هستم کیکم هم سیندرلاییه.

کادو هایی که نادیا جون گرفت : یک آویز کفشدوزکی ، چراغ خواب شلمان و عروسک پنگول از طرف عزیز و عمه ها،و از طرف مامانی و دایی ها و عمو بهروز: پول، ارگ ،تامی کت، عروسک پرنسسی، بازی لی لی،  قلک پیشی که خودت رنگش کردی ،کتاب نقاشی جادویی، لباس و...

کادوی خاصی هم که من میخواستم به نادیا بدم یک عروسک بود که با عکس خودش درست شده بود ولی چون اونطوری که میخواستم در نیومد اونها رو شب تولدش بهش ندادم. و بجای اون یک هدیه ای رو به نادیا دادم که همیشه براش ماندگار باشه و اون پک آموزش نقاشی با اثر انگشت بود. نادیا که خیلی خوشش اومد و کلی باهاش بازی کرد و یاد گرفت بعلاوه قسمت دوم کارتون ریو که خیلی دوستش داشت. از وقتیکه قسمت یکش رو دیده بود میگفت من میخوام دکتر پرنده ها بشم.

البته فردا صبحش مامانی عروسکها رو برای نادیا آورد و بهش داد نادیا هم کلی براشون ذوق کرد و براشون هم اسم گذاشت. و هرچقدر هم که زندایی شهین اصرار کرد که یکیش رو بهش بده قبول نکر که نکرد.به قول مامانی: آخه بچه ها که مثل ما فکر نمیکنن.

پرنسس زیبای ما در کنار کیک پرنسسی اش در حال بریدن کیک

میز شام تولد

هدیه مامان و بابا و نقاشی هایی با اثر انگشت نادیا

قلک پیش که نادیا خانوم خودش رنگ کرده و اجزای صورتش رو هم کشیده