نادیانادیا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره

نادیا امید زندگی ما

اولین سفر هوایی نادیا خانوم

1392/7/6 9:34
نویسنده : مامان
668 بازدید
اشتراک گذاری

هفته گذشته نادیا خانوم ما اولین سفر هوایی زندگی اش را تجربه کرد و به مدت چهار روز به جزیره کیش سفر کرد. از نزدیک هواپیما رو دید و سوار شد و کلی لذت برد و از پنجره بیرون رو تماشا کرد و البته از بستن کمربند هم به شدت فراری بود.

یکشنبه عصر رسیدیم و برای اولین روز به سافاری رفتیم و در اونجا من و نادیا جونم شتر سواری کردیم و نادیا هم دیگه دلش نمیخواست که پیاده شه. وقتی ازش میپرسیدیم چطور بود میگفت خیلی خوب بود ولی تو مسیر یک دفعه یک بوی بد اومد فکر کنم شتره یک کارهایی کرده بود. و بعد هم برای خرید به پاساژ پردیس دو رفتیم.

متاسفانه نصف شب نادیا یک دفعه از خواب پرید و شروع به استفراغ کرد و  خیلی هم ترسیده بود و تب داشت و به همین خاطر باباش همون موقع رفت و براش دارو  خرید که با چند بار خوردن شربت تبش هم تا فردا شبش قطع شد و خوشبختانه حالش خوب شد.

صبح دوشنبه طبق قرار قبلی با ماشین لنکروز سافاری به گشت دور جزیره رفتیم. در قسمت کلبه هور یک لاک پشت بزرگ رو دیدیم که تا نزدیکیهای ساحل اومده بود و شنا میکرد و خیلی بامزه سرش رو از آب بیرون میاورد. و بعد هم از کنار یک روستای کوچیک رد شدیم و نادیا با دیدن گوسفندهای اونجا کلی ذوق کرد و دنبالشون دوید. در آخر هم به همون قسمت سافاری رفتیم تا بر روی تپه ها حرکت کنیم. نادیا اولش دوست داشت و کلی خندید ولی یکمی که گذشت شروع کرد به داد و بیداد که لعنتی وایسا . الان ماشین خراب میشه. لعنتی. لعنتی.

بعد هم رفتیم بازار عربها و کمی خرید کردیم. تو این سفر خیلی قصد خرید نداشتم ولی برای پر کردن وقت چاره ای نبود. عصر هم نادیا و مامانی در هتل استراحت کردن و من و بابا برای استفاده از تفریحات دریایی رفتیم به یک کلوپ. در اونجا من پاراسل سوار شدم که واقعاً تجربه فوق العاده ای بود مثل این بود که روی دریا پرواز میکردی. عالی بود. و بعد هم من و بابا با هم جت اسکی سوار شدیم که اون هم خیلی خوب بود. بعد هم اومدیم هتل و به همراه مامانی و نادیا خانوم که تازه از خواب بیدار شده بود رفتیم بازار مروارید و بازار چینی ها و کمی هم اونجا خرید کردیم.

صبح روز سوم من و مامانی و نادیا رفتیم پلاژ بانوان که بسیار خوب بود و خیلی هم خوش گذشت. ماهی های ریز بصورت دسته ای تا کنار ساحل هم میومدن و آب اینقدر تمیز و شفاف بود که حتی ماهی های بزرگ تر هم میشد تو آب دید. این سومین سفر من به کیش بود ولی اولین بار بود که به پلاژ بانوان میومدم و واقعاً عالی بود. البته با اینکه فقط دو ساعت اونجا بودیم و با وجود استفاده از کرم ضد آفتاب کمر من به شدت دچار آفتاب سوختگی شد. ولی خوشبختانه نادیا اصلاً نسوخت و مامانی هم خیلی کمتر از من سوخت. خیلی دوست داشتیم که روز بعد هم بخاطر علاقه زیاد نادیا میرفتیم ولی با وجود سوختگی  شدید کمر خودم واقعاً امکان پذیر نبود.

عصر هم میخواستیم نادیا رو ببریم پارک دلفینها و فکر میکردیم که میشه بلیط رو از همونجا تهیه کرد که متاسفانه نشد و باید حتماً قبلاً از مراکز خرید بلیط رو تهیه میکردیم. درنتیجه از همونجا رفتیم به ساحل و قایق تندرو سوار شدیم . وسط آب نگه داشت و شروع کرد به نون ریختن برای ماهی ها ، با اینکار یک عالمه ماهی زیبا اومدن روی آب و شروع کردن به نون خوردن. نادیا هم که خیلی خوشش اومده بود کلی براش نون ریخت.حیف که من بیشتر در این سفر فیلم گرفتم و از این صحنه قشنگ عکسی ندارم درحالیکه ترجیحم همیشه عکس گرفتنه.

از اونجا هم رفتیم بازار ونوس و چون یک محل بازی وسط پاساژ بود نادیا کلی اونجا بازی کرد و ما هم کمی خرید کردیم. صبح روز چهارشنبه هم به پاساز پردیس یک و دو رفتیم و نادیا خانوم هم  که از ابتدا برای خریدن میز لوازم آرایش بسیار مصر بود بالاخره به خواسته اش رسید و اون رو خرید و همینطور یک تفنگ آب پاش بزرگ. بعد هم به هتل برگشتیم و آماده برگشتن شدیم. و ساعت نه شب دیگه خونه بودیم و نادیا خانوم هم غرق خواب بود.

و شکر خدا ما با وجود نادیا خانوم سفر خوشی رو گذروندیم. دیروز هم که توی خونه حوصله اش سر رفته بود به من میگفت اصلاً بیا بریم کیش.نیشخندزبان

فرودگاه

نادیا برای اولین بار در فرودگاه بعد از خرید اسباب بازی مورد علاقه اش

هواپیما

نادیا برای اولین بار در هواپیما قبل از حرکت

ه

نادیا در لحظه اوج گرفتن هواپیما

هواپیما

تماشا

نادیا در حال تماشای بیرون از پنجره هواپیما

پیاده شدن

نادیا در حال پیاده شدن از پله های هواپیما به همراه بابا و مامانی در کیش

کاکتوس

نادیا در کنار کاکتوسها در نزدیکی آب انبار

هور

نادیا در کنار دماغه هور

روستابع بعی

نادیا در حال دویدن به دنبال گوسفندان در روستای بسیار کوچکی در کیش

خرید

نادیا در مرکز خرید مروارید مثلاً  در حال خوندن نوشته های روی صندوق

بازی

نادیا در پارک بازی در مرکز خرید ونوس

بازیبح

نادیا خانوم در حال بازی با میز آرایش خریداری شده از کیش در منزل مامانی

غروب

و این هم یک عکس زیبا که از غروب کیش گرفتم وقتی که سوار قایق تفریحی همراه نادیا خانوم برای غذا دادن به ماهی ها رفتیم و خود نادیا که در حال تماشای آبهاست.(حیف که نمیشه این عکسها رو به تنهایی در روی این سایت آپلود کرد و حتماً باید همراه عکس کودک باشه، سایتهای دیگر هم که بدرد نمیخورن)  

 همینطور یک عکس کوچک از من که سوار پاراسل شدم و در حال پرواز بر فراز آبهای همیشه نیلگون خلیج فارس هستم. اون ده دقیقه بالای آسمون برای من واقعاً لذت فراموش نشدنی داشت  . 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)